نظر شما در مورد مطالب این وبلاگ چیست؟
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 28 بازدید دیروز : 176 بازدید هفته : 417 بازدید ماه : 1929 بازدید کل : 191562 تعداد مطالب : 371 تعداد نظرات : 2 تعداد آنلاین : 1
در دل این شام تار
بیقرار ، بیقرار
در بسیط حس عشق
بی گریز و بی فرار
دوست دارم
بی بهانه ،
سر راهت
نشسته ام
با شاخه اي
از گل سرخ
و مي جويمت
به هر نشانه اي.
تو تنها نيستي.
اگر مرا
به قلب خود
بسپاري.
و من
با هر نفس گرمت
و من برخاستم
از ميان خاكستر آتشي در دل
بر جا مانده
از آذرخش
و تو در قلبم
هويدا شدي
اشگهایم را
برایت نامه می سازم و میگویم
که قلبم
جایگاه توست تویی تنها امید من برای ماندن و بودن .
گرمی نفسهایت
گرمم می کند
وقتی
رو به دریا می نشینم.
آبی آبی می شوم
وقتی از دریچه خیس چشمانم.
نگاه می کنم
آسمان شب را .
و تو را
در بلندای آن می بینم.
می دانم که ،
مرا نظاره نشسته ای .
چلچراغ من خورشید وار در نگاه تو خانه کرده است. من می بینم زلال گوهر عشق را در چشمانت که نم نم فرو می ریزد از شوق .
سکوت
وقتی فریاد است
که ستم کشیده باشی.
ستم
وقتی ستم است
که جفا کار
معشوقت باشد
نم نمک ، غصه رو مزه مزه کن با یه ذره اشتیاق با یه دریا معرفت آروم آروم برو تو جلد جنون با یه ذره شرٌ و شور با یه دنیا اشک وخون
قلبت را ربوده ام ازآن مجری که میدانی. و در میان دو دیده نشانده ام آن را. تا رشک ماهتاب باشد دو دیده من. و در کوچه میدوم به شوق برای رسیدن به لحظه ای
دلم را
در میان
دستانت می نهم..... که مرحم
درد است
عاشقان را . و تنهاییت را
ومن همیشه فریادم
قلبی با من است
روشن به عشق تو
لبی که تنها هنرش
تکرار نام توست
و چشمانی پر نور
ز دیدار تو
زبان احساسم
چسبيده ته حلقم.
امكان سرودنم نيست.
مپرس چرا ؟....
من نيز نميدانم.
هر نفسم
مرور عشق است .
ميشنوي
تكرار نام خود را
من تناور درخت عشقم
نگاهم كن.
ببين تصاوير دلهاي عاشق را
بر پيكره ام.
من ترانه خوان عشق توام.
گوش دل بمن بسپار
در " زمزمه " جويبار
در " هاي و هوي " نسيم
در " ترنم ترانه " باران
در " خش وخش " شاخسار نو رسيده
ودر " چهچهه مستانه " پرنده كوچك عاشق
نام بلند تورا مي شنوم
اي هميشه عاشق
وه چه زیباست
چنین آغازی
که از آن
پنجره رو به طلوع
چهره پاک تو
بر سینه نشست.
وه چه تلخ است و سیاه
دو چشمت را
برای بار آخر
خوب می بینم
که شاید مرحمی
بر زخم جان باشد .
و با اندوه
مطمئن باش که من میدانم
تو چراعاشق باران بهاری هستی.
و چرا با گلسرخ
قصه ها می سازی.
همچنین می دانم
خانه دوست کجاست
من نگاهش کردم
گفتمش چشم شماست
خنده اي کرد و گذشت
آنطرف تر ايستاد
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
عضو شوید
عضویت سریع